میرزا حبیب خراسانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۸: یک امشبی که توئی در برابرم سرمست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک امشبی که توئی در برابرم سرمست گمان مبر که خبر از وجود خویشم هست نشسته ای تو، من و شمع ایستاده بپای تو مست باده و من مست چشم باده پرست قسم بجان تو کز جان و از جهان برخاست هر آنکه یک نفس از روی عیش با تو نشست نهاد دل بتو و از همه جهان برداشت گشاد در بتو و بر رخ دو عالم بست بخواب نیز نمی آید این خیال که تو نشسته باشی و من ایستاده جام بدست گذشت کار حبیب این زمان چه میخواهی فتاد ماهی در آب و رفت تیر از شست میرزا حبیب خراسانی