بلند اقبال
بخش دوم - داستان گل و بلبل
بخش ۱۰ - گفتگوی گل با بلبل: گل از بلبل از بسکه در خنده شد - ز خود بلبل زار شرمنده شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گل از بلبل از بس که در خنده شد ز خود بلبل زار شرمنده شد به بلبل بگفت ار به من عاشقی اگر من چو عذار تو چون وامقی نمردی چرا در فراق از غمم که تا زنده گردی کنون از دمم مگر عاشقی کاری آسان بود بلای دل و آفت جان بود بسا کس که در عاشقی مرده اند بسی آرزوها به گل برده اند توکی همچو عشاق دلخسته ای به تهمت به خود عشق را بسته ای اگر عاشقی کو ادب های تو چه شد یا رب نیم شب های تو بودعاشق اندر بر دوست لال شود محو جانان به بزم وصال تو بس گفتگو پیش من می کنی تو آشوب ها در چمن می کنی رو از عاشقی دم مزن پیش من نمک پاش کم باش بر ریش من بشو ساکت اندر برمن دمی که تا گویم از وصف عاشق کمی بلند اقبال