بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۴۳۷: ای دل بیا برای تو دارم بشارتی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دل بیا برای تو دارم بشارتی ابروی یار کرده به قتلت اشارتی گفتم که بوسه ای ز لبت نذرما نما دشنام داد لیک به شیرین عبارتی دادیم جان بهیار و خریدیم بوسه ای بی مایه کس نکرده بدین سان تجارتی من ضبط دل چگونه توانم که چشم او داردعجب به بردن دلها مهارتی دین ودلی نمانده که چشمت نبرده است غارتگری نکرده بدین گونه غارتی شیرین بود ز بسکه لب شکرین دوست یادش فزون نموده به طبعم حرارتی هر کس که خانه اش شده ویران ز سیل عشق مشکل که تا به حشر پذیرد عمارتی شاید که همچو من شوداقبال او بلند هرکس که عشق افکندش درمرارتی بلند اقبال