بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۴۱۶: سلطان عشق ما را سرباز خویش کرده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سلطان عشق ما را سرباز خویش کرده همدم به خود نموده دمساز خویش کرده با ما چرا نگوئید راز خود ای حریفان ما را چو یار محرم بر راز خویش کرده جوید پری ز آهن دوری پریوش من تفتیده آهنان را درگاز خویش کرده هر جا که بود شیری با آن همه دلیری صیدش چو کبکی آن شه با باز خویش کرده این نائی از چه شهر است کز نغمه شوردهر است ما راچه مست و بی خود ز آواز خویش کرده پروانه را چه پروا از این که سوزدش شمع عاشق نباشد آنکو پروا ز خویش کرده آن نازنین شمایل همچون بلنداقبال بی دین ودل چنینم از ناز خویش کرده بلند اقبال