بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۳۸۰: آتشی عشق زد به خرمن من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آتشی عشق زد به خرمن من که دل وجان بسوخت درتن من خون دل بسکه ریختم از چشم لاله زاری شده است دامن من غم عالم گرفته جا گوئی دردل همچو چشم سوزن من نیست اندیشه ام ز تیر قضا شود از زلف یار جوشن من بگذرم از بهشت وحور وقصور گر به کویش دهند مسکن من بار یار است ویار اغیار است دوست با دشمن است ودشمن من خط به گرد رخش امید آوخ که خزان برد ره به گلشن من زلف را حلقه حلقه چون زنجیر کرده گویا برای گردن من برد دل از کف بلند اقبال آن ستم پیشه ترک رهزن من بلند اقبال