بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۱۰: از پریشانی من گر خبری بود تو را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از پریشانی من گر خبری بود تو را به من وحال دل من نظری بود تو را زنده گردم ز لحد رقص کنان برخیزم بعد مرگ ار به مزارم گذری بود تو را به شبیه قد ورخسار بت من بودی به سرای سروچمن گر قمری بود تو را یا که چون طره او مشک ترت بود ثمر یاخرامیدن و پای دگری بود تو را دل چون آهن آن سیم بدن نرم شدی اگر ای آه دل من اثری بودتو را بخت خوابیده من چشم گشودی از خواب ای شب هجر گر از پی سحری بود تورا چون من خون شده دل بودبلند اقبالت گر به دل عشق بت سیم بری بود تو را بلند اقبال