رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۲: دوستان را به خود از بهر تو دشمن کردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوستان را به خود از بهر تو دشمن کردم کس به دشمن نکند آنچه به خود من کردم دامنم گشت ز خون مژه گلگون این بود آن گل عیش که من بی تو به دامن کردم خرمن هستی خود سوختم از آه ببین که چه با خویش من سوخته خرمن کردم کم دلت سوخت به حال دلم از آتش آه از چه سوز دل خود پیش تو روشن کردم یادم از روی تو و کوی تو آمد هر گاه بی تو سیر گل و نظاره ی گلشن کردم کردم اندیشه ی فردوس برون از سر خویش بر سر کوی تو آن روز که مسکن کردم نشدم کامروا از حرم و دیر رفیق به عبث پیروی شیخ و برهمن کردم رفیق اصفهانی