رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۹: نمی کرد از غم جان دادن آزادم چه می کردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نمی کرد از غم جان دادن آزادم چه می کردم به جان بودم ز غم گر جان نمی دادم چه می کردم غم دل سخت و بار هجر سنگین، گر نمی بودی تنی از آهن و جانی ز فولادم چه می کردم پس از عمری مرا یکبار کردی یاد و خوشنودم اگر یکبارگی می بردی از یادم چه می کردم نداند نام یارم تا کسی شادم به گمنامی اگر مجنون لقب می بود [و] فرهادم چه می کردم ز دامت کآرزو دارم به قید آن گرفتاری خدا ناکرده گرمی کردی آزادم چه می کردم به این عجزی که از بیم رهایی می کنم ناله رها می کرد اگر بی رحم صیادم چه می کردم به افسون وفا کردم رفیق آخر بخود رامش نمی آموخت گر این علم استادم چه می کردم رفیق اصفهانی