رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۹۸: آنچنان از تب عشق تو تنم میسوزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنچنان از تب عشق تو تنم می سوزد که ز تاب تب تن پیرهنم می سوزد شعله خویی زده در جان من آتش که اگر برمش نام، زبان در دهنم می سوزد تا مرا ز آتش غیرت بگدازد با غیر می کند گرمی و در انجمنم می سوزد قصهٔ لیلی و شیرین شنوم چون جایی درد مجنون و غم کوهکنم می سوزد در هوای گل رویش چو به گلگشت چمن می روم نالهٔ مرغ چمنم می سوزد می شود شمع سراپردهٔ اغیار ز رشک همچو پروانه به هر انجمنم می سوزد طُرفه حالی ست رفیق این که چو پروانه و شمع یار با خویش به یک پیرهنم می سوزد رفیق اصفهانی