رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱: بود که درگذرند از گناهکاری ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بود که درگذرند از گناهکاری ما که بیش از گنه ماست شرمساری ما شدت چه زود فراموش عهد یاری ما به یاری تو نه این بود امیدواری ما جفا و جور تو با ما به اختیار تو نیست چنانکه نیست وفا با تو اختیاری ما به پاکدامنی ما هنوز نیست کسی اگر چه شهره ی شهر است میگساری ما بود قرار پس از کشتنش، چو می ماند به بیقراری سیماب، بیقراری ما به تن نزار و به دل زار تا به کی باشیم ببین نزاری ما رحم کن به زاری ما کنون ز لطف به مرهمی وگرنه چه سود ز کار چون گذرد کار زخم کاری ما ندیده عاشقی و طفلی و نمی دانی فغان و ناله ای غیر از خروش و زاری ما به خویش دشمن و با خصم دوستیم، رفیق طریق دشمنی اینست و دوستداری ما رفیق اصفهانی