فصیحی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۸: از پی رفع خمار دل غمپرور خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از پی رفع خمار دل غم پرور خویش همه خون گردم و جوشم ز دل ساغر خویش سینه شوقم و از داغ کنم پنبه داغ زخم ناسورم و ز الماس کنم نشتر خویش جگر تشنه که از شعله مبادا سیراب نوحه تا چند کند بر سر خاکستر خویش چند آیینه پرستان می پندار کشند روی بنما که براهیم شود آذر خویش سرمه از خاک در میکده کن تا بینی کعبه و بتکده را مست سجود در خویش شمع در جلوه و من مست شهادت تا کی زهر حسرت خورم از غیرت بال وپر خویش شعله در حشر چو از چشمه داغم جوشد خلد صد غوطه زند در عرق کوثر خویش هیچ خرم نشد این مزرعه هر چند چو ابر اشک گشتیم و چکیدیم ز چشم تر خویش چرخ خون گرید روزی که فصیحی خواهد دیت عافیت خویشتن از اختر خویش فصیحی هروی