فصیحی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۳: برخیز و گوی جلوه مالک رقاب را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برخیز و گوی جلوه مالک رقاب را تا همچو ماه اسیر کند آفتاب را آن چشم مست ساقی آشفتگان بس است در شیشه ریز از قدح امشب شراب را کو سنگ بی مروت هجران که بشکند این شیشه های وصل پر از زر ناب را عصمت نقاب بر رخش افکند حسن شوخ گم ساخت در تجلی اول نقاب را در خواب من در آمد شوق نکرده کار در پرده های دیده نگه ساخت خواب را نوری ز روی خویش به صبح ارمغان فرست نوبر کند مگر ثمر آفتاب را گوییم شکر چشم فصیحی به صد زبان کآتش فروز خرمن ما کرد آب را فصیحی هروی