سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می دانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگاه یار با من بر سر جنگ است می دانم دل بی رحم او از آهن و سنگ است می دانم سراغم می کند از هر کس و احوال می پرسد سلامم می دهد این جمله نیرنگ است می دانم نظر از ابروی ساقی و مطرب برنمی دارم قد خم گشته همچون قامت چنگ است می دانم مکن تکلیف سیر گلشنم ای باغبان دیگر به دوشم این قبای نارسا تنگ است می دانم ز اهل جاه دست مطلب خود کرده ام کوته به پای خواهشم این کفشها تنگ است می دانم ز گلشن گوشه ویرانه ام ای سیدا خوشتر نوای جغد را خالی ز آهنگ است می دانم سیدای نَسَفی