سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم در دام تو افتادم و آرام گرفتم مرغان چمن را به دهم مهر نهادم رفتم به گلستان و تو را نام گرفتم تا چشم تو را سوی چراغم نظر افتد روغن ز گل نرگس و بادام گرفتم بر کعبه رخساره تو روی نهادم با قافله زلف ره شام گرفتم در کوی تو رفتم به قد خم شده امشب خود را چو مه نو به لب بام گرفتم سرگشته مرا ساخته چون سنگ فلاخن جامی که من از گردش ایام گرفتم بر تنگ شکر چشم چو سید نگشایم تا از لب او لذت دشنام گرفتم سیدای نَسَفی