سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داشتیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در دل امشب شورشی چون صبح محشر داشتیم بالشی زیر سر از بال سمندر داشتیم بر سر ما پیش از این سودای آزادی نبود در قفس دل بستگی ها بود تا پر داشتیم وانکردیم از سر زلف تمنا عقده یی عمرها چون شانه دست خشک بر سر داشتیم بر سر مژگان ز سختی های دوران شد گره قطره یی اشکی که ما در دیده تر داشتیم دست از دامان ما کوتاه کن ای گردباد سعی ها کردیم تا خود را ز جا برداشتیم می کند تأثیر با فرزند امساک پدر ما عبث چشم طمع بر آب گوهر داشتیم سیدا در مجلس رندان لب ما تر نشد پیش مینا ساغر خود را مکرر داشتیم سیدای نَسَفی