سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز آید صدا ز تربت همپیشه ام هنوز پیمانه ها به محتسبان آشنا شدند پنهان درون سنگ بود شیشه ام هنوز گلها خزان شدند و چمن ماند از نشاط نشکفته است غنچه اندیشه ام هنوز لب تشنگان ز سایه من بهره می برند آبی نخورده است رگ و ریشه ام هنوز ساغر به کوی باده فروشان نبرده ام بیرون نرفته است می از شیشه ام هنوز ای برق پا منه به نیستان خانه ام آسودگی ندیده ام از بیشه ام هنوز از خاک کوهکن شب و روز آید این صدا در آرزوی آب دم تیشه ام هنوز مانند غنچه سر به گریبان کشیده ام گلچین رسید و رفت در اندیشه ام هنوز عمریست سیدا ز می انکار کرده ام ساقی دهد قسم به سر شیشه ام هنوز سیدای نَسَفی