سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۲۷۵: آئینه را جمال تو صاحب نظر کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آئینه را جمال تو صاحب نظر کند عکس رخ تو بی خبران را خبر کند کوتاه کن حدیث پریشانی مرا کلکم مباد شکوه ز لطف تو سر کند خون می خورد ز تربیت غنچه باغبان این طفل را مباد خدا بی پدر کند تا آمدم ز ملک عدم در ترددم ظلم است هر که از وطن خود سفر کند دوران همان نفس کشد از شمع انتقام انگشت خود به روغن آبی که تر کند پوشیده نیست چشم خود از بزم روزگار این صندلیست دیدن او دردسر کند ز اهل عمر گریز قلب آشنا شوی منشین به این گروه که صحبت اثر کند مژگان چشم شوخ تو بر جان سیدا از روی لطف دوستی نیشتر کند سیدای نَسَفی