سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۲۴۰: به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود سخن سازد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به گلشن گل اگر از رنگ و بوی خود سخن سازد نسیم صبحدم سیلی زنان دور از چمن سازد نظر چون بر سراغش می رود دیگر نمی آید تماشای سر کویش نگه را بی وطن سازد شود هرگه دچار آن ساده رو خاموش می گردم کی این آئینه طوطی را به خود یار سخن سازد نشد بر دامنش پیوند یک ره آستین من مرا کوتاه دستی چاک ها در پیرهن سازد گدای بی ادب روی از ملامت برنمی تابد طمع در سینه چون زور آورد روئینه تن سازد به سودای وصالش دل به زلف او مقید شد برای سیم و زر مفلس به هندوستان وطن سازد دلم از حال خود ای سیدا با کس نمی گوید زبان خویش را کی غنچه بیرون از دهن سازد سیدای نَسَفی