سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۲۳۷: در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در محبت طفل اشکم گوهر دل می شود چون مربی شد پدر فرزند قابل می شود می پرد قمری ز شادی قد قد از بالای سرو قامت او گر به سوی باغ مایل می شود شمع بعد از کشتن پروانه قصد خود کند خون ناحق شعله دامان قاتل می شود قامت معشوق نوخط زود می آید به بر میوه از نخلی که سالش گشت حاصل می شود آب می سازد تماشای رخش آئینه را مرد می دانم که با آن رو مقابل می شود حرص دامنگیر دنیا دار گردد روز مرگ سعی رهرو سست در نزدیک منزل می شود شکوه اغیار گر خصمی کند با من رواست سگ برای لقمه دامنگیر سایل می شود تا توانی خویش را از سفله طبعان دور دار آب چون با خاک همراهی کند گل می شود سیدا از دیده اشکم رخت در دامن کشید کاروان هر جا گرفت آرام منزل می شود سیدای نَسَفی