سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۱۹۴: چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم شوخش در گلستان آمد و خنجر کشید نرگس از برگ گل سوسن سپر بر سر کشید باغبان فرمود گلشن را به استقبال او گل به ایثار قدومش در طبق ها زر کشید سبزه بر سر داشت با خطش کند گردنکشی جبرئیل سنبل زلفش رسید و بر کشید قامتش در خانه فانوس باشد جلوه گر بر سر بازار آمد شمع و خود را بر کشید تا سحر می آمد از مهتاب من بوی کباب آن بت شبگرد من امشب کجا ساغر کشید صفحه رخسار او را کرد خط زیر و زبر سبزه بیگانه آخر زین گلستان سر کشید سیدا عکس رقیب آئینه ام را زد به سنگ انتقام خویش این زنگی ز روشنگر کشید سیدای نَسَفی