سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۵: خال او در بند آن زلف چو شست افتاده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خال او در بند آن زلف چو شست افتاده است مژده باد ای دل که دزد من به دست افتاده است بر سرش خورشید همچون ذره می آید به رقص هر که درین کوی همچون خاک پست افتاده است از در میخانه تا آن شوخ چشم من گذشت ساغر از خود رفته است و شیشه مست افتاده است از ته دل سوخته بر حال من همچون کباب دیده هر کس که با آن می پرست افتاده است خصم چون از خانه خیزد سیدا باشد بلا زلف او را بنگر از خط صد شکست افتاده است سیدای نَسَفی