فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۴۰۱: رحمی باسیران شب تار نداری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رحمی باسیران شب تار نداری بر روز قیامت مگر اقرار نداری جورست ترا کار و درین کار که هستی با هیچ کسی جز دل من کار نداری ای دل پس ازین سلسله عشق مجنبان تاب خم آن طره طرار نداری ای دیده فرو بند بخون راه نظر را او می رسد و طاقت دیدار نداری مردیم پی پرسش ما لب نگشادی از ناز مگر رخصت گفتار نداری ای آن که ترا صحبت یاریست تمنا گویا خبر از طعنه اغیار نداری بی واسطه نیست ترا گریه فضولی در دیده مگر خاک ره یار نداری فضولی بغدادی