فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۳۹۲: نمودی لطف پیشم آمدی کردی ستم رفتی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نمودی لطف پیشم آمدی کردی ستم رفتی رسیدی بی خودم کردی به خود تا آمدم رفتی طبیب دردمندانی ولی از بس که بی دردی مرا در کنج غم بگذاشتی با صد الم رفتی تو آتش پاره من شمع بودم زنده با وصلت دریغا سوختی آخر مرا سر تا قدم رفتی رهاندی از غم رسوایی و سرگشتگی ما را نکو رفتی که کردی بسته زنجیر غم رفتی ترا ای اشک خونین هیچ قدری نیست در کویش فتادی از نظر از بس که آنجا دم به دم رفتی دلا خواهی پریشان ساخت روز و روزگارم را خطا کردی سوی آن گیسوان خم به خم رفتی گلی بردی فضولی تحفه حوران بهشتی را نکو رفتی کزین گلشن به داغ آن صنم رفتی فضولی بغدادی