فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۳۶۰: سرم را درد بر بالین محنت سود دور از تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سرم را درد بر بالین محنت سود دور از تو تنم در بستر بیچارگی فرسود دور از تو بر آن بودم که چون دور از تو کردم کم شود در دم ندانستم که خواهد محنتم افزود دور از تو بلای هجر بسیارست و ما بسیار کم طاقت نمی دانیم حال ما چه خواهد بود دور از تو مرا گفتی که خواهی مرد در هجران من بی شک محالست این سخن کی می توان آسود دور از تو نماند از ناله تاب صحبت ما همنشینان را کجا شد آن که ما را صبر می فرمود دور از تو تو آتش پاره من خار ره بر من چو بگذشتی اثر مگذار کز من بر نیاید دود دور از تو جهان شد تیره در چشم فضولی بی مه رویت فلک هرگز ره راحت به او ننمود دور از تو فضولی بغدادی