تیمورشاه درانی
غزل ها
غزل 173: فغان که برلبم از غم رسیدن جان بیتو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فغان که برلبم از غم رسیدن جان بیتو دمی دلم نبود فارغ از فغان بیتو چسود ازین چمن که سبز گشت و غنچه دمید که گلخن است مرا گلشن جنان بیتو نه یاری هی ز تو بینم نه یاری از گردون شکایت از تو کنم یا ز آسمان بیتو چولاله داغ بدل افتدم زدیدن گل قدم نهم چو بگلگشت گلستان بیتو خدای را بمن ای دیدۀ جهان نظری که سوخت شوخ جهان سوز من جهان بیتو ز زندگی شده ام آنچنان من بیزار که از خدا طلبم مرگ هر زمان بیتو مرا بدولت دیدار باز ساز جوان که پیر گشته ام ای نازنین جوان بیتو دلم ز عشق تو گردیده است خون و کنون ز دیده ام شده خون دلم روان بیتو بیا که گشته بهجر ازغمت شۀ تیمور ضعیف و خسته و رنجور و ناتوان بیتو تیمورشاه درانی