تیمورشاه درانی
غزل ها
غزل 171: سازند ز برگ گل اگر پیرهن تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سازند ز برگ گل اگر پیرهن تو از نازکی افگار شود زان بدن تو ای عهد شکن صد دل دیوانه اسیرت در هر شکن زلف شکن در شکن تو خون خورده و از تنگدلی بسته لب خویش ای غنچه دهن غنچه زرشک دهن تو کس دیده که سنبل دمد از یاسمن و گل سنبل زده سر از طرف یاسمن تو بستی کمر قتلم و خنجر زدی ای شوخ قربان کمر بستن و خنجر زدن تو جان میدهم ای شوخ چو فرهاد به تلخی بهر سخنی از لب شرین سخن تو طوطی همه شکر شکنی کرد فراموش شیرین دهنا از لب شیرین سخن تو دامان تو ترسم که بگیرند بمحشر خون شد دلم از خون کسان ریختن تو رحمی بکن ای شوخ بحال شه تیمور مفتون شده از فتنه بر انگیختن تو تیمورشاه درانی