تیمورشاه درانی
غزل ها
غزل 122: ای مه چو مهمانم شوی، جانرا بقربانت کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای مه چو مهمانم شوی، جانرا بقربانت کنم ای نور چشم من بیا ، تا جا به چشمانت کنم کی میرود آب حیات، از خاطر لب تشنگان من کی فراموش ای صنم، چاه زنخدانت کنم پنهان ز چشم مردمان ، تا باشی ای آرام جان در چشم خود چون بینمت، از اشک پنهانت کنم پیچد پریشانی مرا، از هر طرف چون زلف تو هرگه که باد ای دلربا، زلف پریشانت کنم جولان بمیدان کرده ای، روزی سمند ناز را دل را ز شوق ای نازنین چون گوی چوگانت کنم گریان شوم بی اختیار از حسرت بوسیدنش از دور چون نظارۀ لب های خندانت کنم بلبل بگفتا در چمن تیمور شاه دلدار را از شوق دل گل چینیم و در جیب دامانت کنم تیمورشاه درانی