تیمورشاه درانی
غزل ها
غزل 59: دلم به سینه ز دردت چو اضطراب کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم به سینه ز دردت چو اضطراب کند دوا طبیب ز لعل تو انتخاب کند به سینه تیر تو تا از غضب رسیده، دلم برای تیر دگر بهر خود شتاب کند کشیده بر رخ خود او نقاب گیسو را بحیرتم که چرا روز من حجاب کند دوای درد دل من شود بناز اگر بپرسش دل من حرف با صواب کند کجا روم بکه گویم شکایتی از خویش؟ که لطف باد گران و بمن عتاب کند به تیغ غمزه و شمشیر جور و خنجر کین زبهر کشتن من یار اضطراب کند تپیدن شۀ تیمور بیتو چندان است که شرح او نتواند بهیچ باب کند تیمورشاه درانی