غبار همدانی
غزل ها
شمارهٔ ۹۴: بجانم کارگر شد زهر و ساقی راست تریاقی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به جانم کارگر شد زهر و ساقی راست تریاقی به تلخی جان شیرین می سپارم رحمی ای ساقی ز راه شوخی آلوده به شکّرخنده دشنامی علاج درد ما کردی به زهر آلوده تریاقی طبیبان را بسوزد دل چو بیماری سپارد جان طبیبی عامداً ساع به قتلی بل و احراقی شرار آه جانم سوختی تا بودمت عاشق فلما صرت مشتاقا جری دمغی لاعراقی ز درد اشتیاقم بر لب آمد جان و می ترسم نماند فرصتم چندان که گویم شرح مشتاقی ز دیوان ازل رزقم اگر پیمود می آمد غلط باشد به حق آموختن آیین رزاقی نیارد صفحه طاقت تا نویسم شرح هجران را مگر از پاره های دل فراهم گردد اوراقی غبار همدانی