غبار همدانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱: ما سمندر زادگان را شکوه از آتش نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما سمندر زادگان را شکوه از آتش نباشد کِی ز آتش میگریزد هرکه در وی غش نباشد گر کنند ایمن زهجرانم غم از نیران ندارم بیمم از آن است ورنه باکم از آتش نباشد بی غشم کن ساقیا از مِی که بسیار آزمودم دفع غم را داروئی چون بادۀ بی غش نباشد کی در او خاصیت آتش بود یا ذوق مستی باده گر همرنگ با آن لعل آتش وش نباشد سرو بستان پیش سرو قامت آن ماه پیکر گر خرام کبک دارد همچنان دلکش نباشد می توانم گویی از میدان غبارا در ربودن توسن بخت ز پای افتاده گر سرکش نباشد غبار همدانی