فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۹: گه جولان غبار انگیز از آن شد رخش جانانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گه جولان غبار انگیز از آن شد رخش جانانم که زد دستی و گرد تن فشاند از دامن جانم ز کف دامان رسوایی نخواهم داد تا وقتی که گردد خاک پیراهن لحد چاک گریبانم چو مردم در تجرد به که باشم از کفن عاری نمی خواهم که گرد قید بنشیند بدامانم منه روز اجل بار کفن ای همنشین بر من کفن از پنبه های زخم بس بر جسم عریانم دهد لوح مزارم چون زبان شرح غم هجرت اجل دور از تو چون سازد بزیر خاک پنهانم ز مژگان التماس گرد راهت می کند مردم که می مالد دمادم روی خود بر پای مژگانم فضولی محنتم را از لحد تسکین نشد حاصل دری دیگر گشود این رخنه بر زندان هجرانم فضولی بغدادی