فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۲۵۹: نه از تیری که بر دل می زنی چندین فغان دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه از تیری که بر دل می زنی چندین فغان دارم سوی خود می کشی ای ناله از رشک کمان کردم بزن تیری و از ننگ من ایمن شو چو می دانی نخواهم کرد ترک عاشقی چندانکه جان دارم ز بهر تیر او از خاک من سازند آماجی پس از مردن ز یاران موافق چشم آن دارم خدنگ اوست گر آورده چشم تر ز هر خاکی صف مژگان که من بر گرد چشم خون فشان دارم طبیبم می کشد تیر از جگر اما نمی داند که من چون مغز صد تیر نهان بر استخوان دارم فکندی دور چون تیرم ز خود زین بس محالست این که یابی گر بجویی چون نه نام و نه نشان دارم غم لعلش که در دل می نهفتم فاش خواهد شد فضولی جان من آمد بلب تا کی نهان دارم فضولی بغدادی