فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۱: گشت محرم در حریم وصل جانانم چراغ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گشت محرم در حریم وصل جانانم چراغ آتشی از رشک زد در رشته جانم چراغ رشته دارد در آتش می دهد هر لحظه یاد زان رخ تابنده و زلف پریشانم چراغ روز وصل ای لاله رخ داغی نهادی بر دلم سوختی بهر شب تاریک هجرانم چراغ در ره عشق از شب تاریک هجرانم چه غم پیش ره بس برق آه آتش افشانم چراغ با وجود ذوق وصل خود ز من هستی مجو هست دیدار تو صبح و جان سوزانم چراغ تا نبینم سوی غیر از شعله میل آتشین بی تو هردم می کشد در چشم گریانم چراغ سوخت صد پروانه را بر حال من دل هر کجا بر زبان آورد شرح سوز پنهانم چراغ در چراغ ما فروغی نیست شبها بی رخت زانکه می گیرد ز آب دیده ما نم چراغ شمع را دامن کش ای فانوس بنشان گوشه کامشب از مه طلعتی دارد شبستانم چراغ شام غم روشن نمی گردد فضولی خانه ام گر فروزد چرخ از خورشید رخشانم چراغ فضولی بغدادی