فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۳: نیست غیر از حیرتم کاری جدا از یار خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست غیر از حیرتم کاری جدا از یار خویش وه چه خواهم کرد دارم حیرتی در کار خویش کلبه احزان ما باریک شد از دود آه آه اگر روشن نسازی از مه رخسار خویش حال بیماران درد عشق را گاهی بپرس لطف فرما شربتی از لعل شکربار خویش ای که دارد حقه لعلت دوای درد دل کم مفرما التفات از عاشق بیمار خویش می رود دلدار و از من می برد دل چون کنم چون توانم زیستن دور از دل و دلدار خویش بر سر کویت فضولی گر نیایت دور نیست شرم دارد از سکت با نالهای زار خویش فضولی بغدادی