فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۹: نکویی گرد بادست این که بر من خاک می بارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نکویی گرد بادست این که بر من خاک می بارد سرود ناله من خاک را در رقص می بارد چه حاجت من بگویم عذر رسوایی تو رخ بنما ترا هرکس که می بیند مرا معذور می دارد به آزار دل زارم مشو مایل که در شب ها به آه و ناله طبع نازنینت را نیازارد تو آتش پاره من خار و خس قرب تو چون خواهم چه رنجم از رقیب گر مرا پیش تو نگذارد دلم تا زنده باشد کار او این بس که هردم جان ز لب های تو بستاند به چشمان تو بسپارد نمی دانم چه بختست این که دل در مزرع هستی ندارد بهره غیر از تأسف هرچه می کارد فضولی گرد کویش می کند شب تا سحر افغان به امیدی که او را از سگان خویش بشمارد فضولی بغدادی