محیط قمی
هفت شهر عشق
شمارهٔ ۳ - در منقبت شاه سریر ولایت حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دل به یمن سلطنت فقر، شاه باش بی پا و سرپناه سریر و کلاه باش با نیستی بساز و غم بیش و کم مخور بر بیش و کم هر آن چه بود پادشاه باش تا کی سپید جامه توان بود و دل سیاه؟ یک چند دل سپید و مرقع سیاه باش طی طریق پرخطر عشقت آرزو است وارسته از دو کون، چو مردان راه باش آزادیت هوا است، ره خواجگان گزین از خیل بندگان ولی الاه، باش در گلشن زمانه اگر گل نمی شوی خود خوار هم مباش، خدا را گیاه باش بگریز در پناه شه اولیاء، علی از حادثات دور فلک، در پناه باش ای جان مقیم درگه والای شاه شو چون عرش خاکسار، در آن بارگاه باش ای دیده کسب نور، از آن آستانه کن و آن گاه نوربخش به خورشید و ماه باش ما را شفاعتش طلبد چون گنهکار ای تن مدام، غرقه ی بحر گناه باش از جان و دل غلام غلامان حیدرم یا رب مرا به صدق ارادت گواه باش ای عذرخواه نامه سیاهان، به روز حشر جرم «محیط» را بر حق، عذرخواه باش محیط قمی