سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۱: به خاک پاکم کنید چندی فغان و غوغا پس از هلاکم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به خاک پاکم کنید چندی فغان و غوغا پس از هلاکم که شاید آن شوخ که یک ره آرد پی تماشا گذر به خاکم تو را توهم از این که خاکم مباد باد آورد به کویت مرا تصور که از ترحم نمیدهی تو بباد خاکم به حیرتم زین که شوق تیغت چگونه بیرون نیاید از دل چرا که از تیغ بی دریغت رسیده بر دل هزار چاکم زعشق پاکم اسیر حرمان زمن بتانراو گر نه چندان حذر نبودی شدی ملوث هوس گر آلود به عشق پاکم همیشه گفتم ز رفتن جان رود زجان دردا و دردا که جانم از جسم برفت و دردش نرفت از جان دردناکم اگر بباید که نیست باکم شود پشیمان ز کشتن من (سحاب) نالم که تا زکشتن چنان نداند که نیست باکم سحاب اصفهانی