سحاب اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۹۴: همین نه غیر رخ یار دید و هیچ نگفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همین نه غیر رخ یار دید و هیچ نگفت که تنگ در بر خویشش گرفت و هیچ نگفت به بوسه ی شدم امیدوار و از کین باز بجای عربده لب را گزید و هیچ نگفت همین بس است به هجر منم گواه که تیغ بقصد کشتن من سر کشید و هیچ نگفت مرا گمان که کرده است پاسبان امشب که پای من به حریمش رسید و هیچ نگفت اگر ندیده رخت چشم ناصح از چه سبب بچشم خویش مرا با تو دید و هیچ نگفت چکید زهر جگر سوز رشک راهردم چو زهر هجر تو نتوان چشید و هیچ نگفت (سحاب) را نرسد حرف خونبها که از او هزار مرتبه در خون طپید و هیچ نگفت سحاب اصفهانی