کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عاقل آن باشد که او شاکر بود

    و آنگهی بر نفس خود قادر بود

    هر کهخشم خود فرو خورد ای جوان

    باشد او از رستگاران جهان

    آن بود ابلهترین مردمان

    کز پی نفس و هوا باشد دوان

    وانگهی پندارد آن تاریک رای

    خواهد آمرزیدنش آخر خدای

    گرچه درویشی بود سخت ای پسر

    هم ز درویشی نباشد خوبتر

    هم که او را نفس سرکش رام شد

    از خردمندان نیکو نام شد

    در ریاضت نفس بد را گوش مال

    تا نیندازد ترا اندر وبال

    هر که خواهد تا سلامت ماند او

    از جمیع خلق رو گرداند او

    مردمان را سر بسر در خواب دان

    گشت بیدار آنکه او رفت از جهان

    آنکه رنجاند ترا عذرش پذیر

    تا بیابی مغفرت بر وی مگیر

    حق ندارد دوست خلق آزار را

    نیست این خصلت یکی دیندار را

    از ستم هر کو دلی را ریش کرد

    آن جراحت بر وجود خویش کرد

    هر که در بند دل آزاری بود

    در عقوبت کار او زاری بود

    ای پسر قصد دل آزاری مکن

    وز خدای خویش بیزاری مکن

    خاطر کس را مرنجان ای پسر

    ورنه خوردی زخم بر جان ای پسر

    گر همی خواهی که گردی معتبر

    نام مردم جز به نیکویی مبر

    قوت نیکی نداری بد مکن

    بر وجود خود ستم بیحد مکن

    رو زبان از غیبت مردم ببند

    تا نه بینی دست و پای خود ببند

    هرکه از غیبت زبانش بسته نیست

    آن چنان کس از عقوبت رسته نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha