کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رفت سوی تربت کان کرم
    شمع صفت ساخته از سر قدم
    گفت که ما بندهٔ احسان تو
    ما همه شرمندهٔ احسان تو
    درگذر از بی ادبیهای من
    گر نه خطابخش شوی وای من
    گشت پس از معذرت آن کاروان
    جانب مقصد به دل خوش روان
    گرچه که جویا بر ارباب هوش
    گوهر نظم تو سزد زیب گوش
    لیک به پاسخ دهمت گوشمال
    گر دلت از پند نگیرد ملال
    نآمد ازین هرزه درائیت عار
    از صفت حاتم طائیت عار
    حیف که گویند ترا همگنان
    مدح سرایندهٔ حاتم فلان
    مدح سگال به مردان تویی
    بندهٔ آن منبع احسان تویی
    کان سخاوت شه مردان علی است
    بحر کرامت شه مردان علی است
    گرچه بود خارج ذاتش صفات
    هست ولی این صفتش عین ذات
    ای که شد از روز نخستت دو کف
    گوهر احسان و کرم را صدف
    روز و شبان بر کف جودت سپهر
    دوخته چشم طمع از ماه و مهر
    چرخ فلک را کرمت هر سحر
    داده ز خورشید برین مشت زر
    ریخته هر شام ز کوکب ملک
    ریزهٔ خوان کرمت بر فلک
    از تو شده لعل به کان جلوه گر
    از تو شده کوه مرصع کمر
    داده به دریا ز کران تا کران
    جود تو همیان زر از ماهیان
    مشعل احسان تو در خاک و آب
    هست فروزنده تر از آفتاب
    ز غم من آنست که داده سخات
    خلعت هستی به همه ممکنات
    حاتم طائی ز گدایان تست
    ریزه خور سفرهٔ احسان تست
    هر که تو انداختیش از نظر
    گر همه گنج است که خاکش به سر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha