کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز بنگاه حاتم یکی پیرمرد

    طلب ده درم سنگ فانید کرد

    ز راوی چنان یاد دارم خبر

    که پیشش فرستاد تنگی شکر

    زن از خیمه گفت این چه تدبیر بود؟

    همان ده درم حاجت پیر بود

    شنید این سخن نامبردار طی

    بخندید و گفت ای دلارام حی

    گر او در خور حاجت خویش خواست

    جوانمردی آل حاتم کجاست؟

    چو حاتم به آزادمردی دگر

    ز دوران گیتی نیامد مگر

    ابوبکر سعد آن که دست نوال

    نهد همتش بر دهان سؤال

    رعیت پناها دلت شاد باد

    به سعیت مسلمانی آباد باد

    سرافرازد این خاک فرخنده بوم

    ز عدلت بر اقلیم یونان و روم

    چو حاتم، اگر نیستی کام وی

    نبردی کس اندر جهان نام طی

    ثنا ماند از آن نامور در کتاب

    تو را هم ثنا ماند و هم ثواب

    که حاتم بدان نام و آوازه خواست

    تو را سعی و جهد از برای خداست

    تکلف بر مرد درویش نیست

    وصیت همین یک سخن بیش نیست

    که چندان که جهدت بود خیر کن

    ز تو خیر ماند ز سعدی سخن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha