کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شنیدم که مردی است پاکیزه بوم

    شناسا و رهرو در اقصای روم

    من و چند سیاح صحرانورد

    برفتیم قاصد به دیدار مرد

    سر و چشم هر یک ببوسید و دست

    به تمکین و عزت نشاند و نشست

    زرش دیدم و زرع و شاگرد و رخت

    ولی بی مروت چو بی بر درخت

    به لطف و سخن گرم رو مرد بود

    ولی دیگدانش عجب سرد بود

    همه شب نبودش قرار و هجوع

    ز تسبیح و تهلیل و ما را ز جوع

    سحرگه میان بست و در باز کرد

    همان لطف و پرسیدن آغاز کرد

    یکی بد که شیرین و خوش طبع بود

    که با ما مسافر در آن ربع بود

    مرا بوسه گفتا به تصحیف ده

    که درویش را توشه از بوسه به

    به خدمت منه دست بر کفش من

    مرا نان ده و کفش بر سر بزن

    به ایثار مردان سبق برده‌اند

    نه شب زنده داران دل مرده‌اند

    همین دیدم از پاسبان تتار

    دل مرده و چشم شب زنده‌دار

    کرامت جوانمردی و نان دهی است

    مقالات بیهوده طبل تهی است

    قیامت کسی بینی اندر بهشت

    که معنی طلب کرد و دعوی بهشت

    به معنی توان کرد دعوی درست

    دم بی قدم تکیه گاهی است سست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha