به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

واعظ قزوینی

واعظ قزوینیرباعی هاشمارهٔ ۴۰: آیینه روی دلبران، مظهر اوست

930عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آیینه روی دلبران، مظهر اوست
چشم سیه خوش نگهان منظر اوست
منظور حقیقت است از حسن مجاز
ابروی بتان طاقنمای در اوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۹: جایی که کسی پی نبرد، بی جایی است 2شمارهٔ ۴۰: آیینه روی دلبران، مظهر اوست 3شمارهٔ ۴۱: زین باغ، که در وی گل شادی خودروست 4شمارهٔ ۴۲: ای آنکه دلت جز بهوس مایل نیست 5شمارهٔ ۴۳: ای آنکه ترا جز غلیان همدم نیست 6شمارهٔ ۴۴: کس را چو زبان نرم خود همدم نیست!7شمارهٔ ۴۵: امید ز هر که هست، باید برداشت 8شمارهٔ ۴۶: هر بی جگری ز تنگ دنیا نگذشت 9شمارهٔ ۴۷: بر درگه خلق، بندگی ما را کشت 10شمارهٔ ۴۸: مستی جوانیم بطاعت چو نهشت 11شمارهٔ ۴۹: از بهر خلافت پیمبر بی گفت 12شمارهٔ ۵۰: دنیا، که بجلوه میکند مفتونت 13شمارهٔ ۵۱: عزت، ثمر فروتنی میگردد 14شمارهٔ ۵۲: ای آنکه همیشه در پی خوابی و خورد 15شمارهٔ ۵۳: گه در غم پوششی و، گه در غم خورد 16شمارهٔ ۵۴: عمر تو بفکر دنیی دون گذرد 17شمارهٔ ۵۵: بدخو، از خوی خود بدوزخ باشد 18شمارهٔ ۵۶: آتش اگرت ز عشق در سر باشد 19شمارهٔ ۵۷: دل، از غم نانی اگرت خون باشد 20شمارهٔ ۵۸: فرزند، برای روز بد میباشد 21شمارهٔ ۵۹: هر گز نه ترا دل غمین میباشد 22شمارهٔ ۶۰: گر شعر نه مال و ثروتم می بخشد 23شمارهٔ ۶۱: از جوش شباب، پر دلت بی غم شد 24شمارهٔ ۶۲: بی خاطر جمع، نکته دان نتوان شد 25شمارهٔ ۶۳: ای آنکه بجمع سیم و زر حرصت خواند 26شمارهٔ ۶۴: نی در سر شوق و، نی بدل پروا ماند 27شمارهٔ ۶۵: نی سفره، نه کاسه، نی طبق میماند 28شمارهٔ ۶۶: این مدعیان که راه نشناخته اند 29شمارهٔ ۶۷: چون دیده بینشم عطا فرمودند 30شمارهٔ ۶۸: ای گشته ز شب بخورد و خوابی خرسند 31شمارهٔ ۶۹: کس جا بدل فتادگان تا نکند 32شمارهٔ ۷۰: درد دل خسته را، نگفتن چه کند؟33شمارهٔ ۷۱: جاهل، چو هوس بچتر شاهی فگند 34شمارهٔ ۷۲: طفلان، که فرح فزا و غم کاهانند 35شمارهٔ ۷۳: گر باده غم نصیب ما زین خم بود 36شمارهٔ ۷۴: گر قبله دل، نه کوی آن شاه بود 37شمارهٔ ۷۵: از خوی درشت، دوست نایاب شود 38شمارهٔ ۷۶: تا از دم گرمی سخنی سر نشود 39شمارهٔ ۷۷: با خلق الفت، دماغ سازی خواهد 40شمارهٔ ۷۸: هر کس که در این زمانه عزت جوید 41شمارهٔ ۷۹: زاد ره مرگ، گریه و آه ببر 42شمارهٔ ۸۰: از کار جهان، بترک و تجرید گذر 43شمارهٔ ۸۱: از خانه خراب کردن خلق به زور 44شمارهٔ ۸۲: تاکی ز شراب خواب مستی، برخیز!45شمارهٔ ۸۳: در مکتب عقل، خود کتاب خود باش 46شمارهٔ ۸۴: ای آنکه ترا خوش غلیانیست تلاش 47شمارهٔ ۸۵: مو، جوهر تیغ ابروی دلجویش 48شمارهٔ ۸۶: ای ازلم ولانسلمت، خلق به تنگ 49شمارهٔ ۸۷: در دیده چرغت، ای جهان فرهنگ 50شمارهٔ ۸۸: چرغ تو که در صید ندانسته درنگ 51شمارهٔ ۸۹: از صاف دلان نیست کدورت را رنگ 52شمارهٔ ۹۰: هر سو برخ تو نیست زلف شبرنگ 53شمارهٔ ۹۱: از واهمه چرغ تو آن زرین چنگ 54شمارهٔ ۹۲: برخیز شب ای همای اوج اقبال 55شمارهٔ ۹۳: ای آنکه نباشد از نمازت جز نام 56شمارهٔ ۹۴: گر دل نشدی باین دو مصرع شادم 57شمارهٔ ۹۵: هان کار بکن راست، که قامت شد خم 58شمارهٔ ۹۶: ای درد تو لیلی دل مجنونم 59شمارهٔ ۹۷: آن روز که بیدار از این خواب شوم 60شمارهٔ ۹۸: ما دشمن خویش را، بیاری زده ایم 61شمارهٔ ۹۹: عمری به عبث همنفس قال شدیم 62شمارهٔ ۱۰۰: هر چند گناه تو عظیم است عظیم 63شمارهٔ ۱۰۱: با اهل ستم مجوش بهر احسان 64شمارهٔ ۱۰۲: از صدق، سخن کند اثر در دل و جان 65شمارهٔ ۱۰۳: خواهی اگر از راحت کونین نشان 66شمارهٔ ۱۰۴: جانت نشود پاک ز گرد عصیان 67شمارهٔ ۱۰۵: خواهی که شود بر سر خلقت مسکن 68شمارهٔ ۱۰۶: خالی ز خرد شد سر و، از نیرو تن 69شمارهٔ ۱۰۷: هردم، رهم ای عشق بیک رنگ مزن 70شمارهٔ ۱۰۸: همراه شباب، رفت نیرو از تن 71شمارهٔ ۱۰۹: از گنج عطای تو، چه کم دارم من؟72شمارهٔ ۱۱۰: موجود، کسی به جز تو نشمارم من!73شمارهٔ ۱۱۱: کم گو، که بود سخن چو در مکنون 74شمارهٔ ۱۱۲: آمد پیری و، زشت شد صورت تو 75شمارهٔ ۱۱۳: شد وعده اگر خلاف در حضرت تو 76شمارهٔ ۱۱۴: واعظ چه کسست؟ کمترین بنده تو!77شمارهٔ ۱۱۵: پر در پی وصل آرزوها تک و دو 78شمارهٔ ۱۱۶: دردی که بسوی چاره ساز آیی کو؟79شمارهٔ ۱۱۷: از بهر شناساییت از لطف اله 80شمارهٔ ۱۱۸: ای از مرض حرص ترا دل مرده 81شمارهٔ ۱۱۹: شاهی خواهی، گدایی از دست مده 82شمارهٔ ۱۲۰: هستی نبود، جز غم و رنج و تعبی 83شمارهٔ ۱۲۱: گر صاحب تاج و کمری، ورپاجی 84شمارهٔ ۱۲۲: تا کی ز طمع خوار نظرها گردی 85شمارهٔ ۱۲۳: ای دل، تو بتنگم از جفا آوردی 86شمارهٔ ۱۲۴: نبود چو حضور قلب و مژگان تری 87شمارهٔ ۱۲۵: ای آنکه تمام آرزو و هوسی 88شمارهٔ ۱۲۶: با خشم و شره، همال تاکی باشی؟89شمارهٔ ۱۲۷: آمد پیری و، رفت ایام خوشی 90شمارهٔ ۱۲۸: دنیاست سرای غم، تو یکسر شعفی 91شمارهٔ ۱۲۹: بی داد و دهش ملک جهان نستانی 92شمارهٔ ۱۳۰: گر در طلب معرفت یزدانی 93شمارهٔ ۱۳۱: خوش آنکه ندارد غم فرزند و زنی 94شمارهٔ ۱۳۲: در مبحث علم، تندخویی چه کنی؟95شمارهٔ ۱۳۳: آجل خواهی، بفکر عاجل چه روی؟!

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ