لئیمم ار ز کسان جز تو خیر خواهم من
*****
که یکجو تو به از درد و صد هزار هزار
عیادت تو ز صد نقد و گنج بس کس به
*****
که عیسییی تو و جان میدهی باستفسار
زان خرمن صدق گنج بس کس
*****
تقطیع: مفعول مفاعلن فعولن
بحر: هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف
صنعت: طرد العکس معقد در صورت چلیپا مع سیاقه الاعداد و حسن الطلب
*****
امان ز عمرم و یاری مراد داد که شد
تمام این زر و خواند خرد درش معیار
لطایفم که خرد نامه اش لقب آمد
*****
بدوستان چه گهر ریخت بی طلب به نثار
معیار مرا که شد خرد نامه لقب
*****
تقطیع: مفعول مفاعلن مفاعیل فعل
بحر: هزج اخرب مقبوض مکفوف مجبوب
صنعت: تاریخ بحساب ابجد۹۱۲
*****
مدام تا که سپهر برین در ادوارست
*****
همیشه تا که مدار زمین شدست قرار
تا سپهر برین است
*****
بحر: مشاکل مربع مکفوف مقصور
صنعت: تابید
*****
یمین ملک ترا در عنان رود بسرور
چو دست شادیت اندر عنان مجدو وقار
نگین بخت ترا باد تا بروز حسیب
*****
بپای و دولت خود را بهر کسی مسپار
در عنان و در رکیبت باد تا روز حسیب
*****
تقطیع: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
از توشیح اول ابیات قصیده این قطعه بر میخیزد مع آمین یا اله العالمین و علامت بلاجورد در اول هر بیت نوشته شده
*****
دست شادی در عنان و پای دولت در رکیب
همیشه تا چمن و عمر و زندگی باشد
رخ امید باقبال شاه گلگون باد
ز فیض نجم سعادت توان بشاه رسید
که نور دولت نجم السعادت افزون باد
بسایه پروری خلق تا ابد یا رب
*****
همای دولت این سایه همایون باد
آمین یا اله العالمین
*****
این قطعه از حشو مصارع اول قصیده مستخرج میشود و از حروف منقوط خالیست و علامت آن بلاجورد در بالای هر مصرع نهاده شده است
*****
داور عالم و علامه عهد
*****
در همه ملک و ملک کرده علم
هم کرم دارد و هم کرده روا
کامکار همه عالم همه عمر
*****
این رباعی از حشو این قطعه مستخرج میشود و در هر مصرع علمی لازم است
*****
او عالم و علم هر دو عالم دارد
علم ملک و علم رسل هم دارد
هم ملک کرم دارد و هم علم همه
*****
این قلعه از حشو مصارع ثانی قصیده مستخرج می شود و علامت او به لاجورد بالای مصارع ثانی نهاده است
*****
علم و کمر و کمال آدم دارد
گنج جود و کرم تویی که بود
که برد ره بقدر تو که نکرد
همه عمرت بخوشدلی گذرد
*****
این رباعی از حشو این قطعه برمیخیزد و در هر مصرع هنری لازم است
*****
ختم هنرم بر کرم و لطف تو شد
*****
این غزل از حشو ابیات مصنوعه که از قصیده مستخرج شده بر میخیزد
*****
صد شکر که شد ختم هنر بر کرمت
بیرون نتوان شد از رهت هیچ
مادام ز سرکشی خود ای بت
*****
سرمستی و اهلی از تو شیدا
این بیت از حشو این غزل برمیخیزد
*****
اهلی سخنش اگر تمامست
*****