کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خارپشتی بد میان کوهسار
    خویشتن را کرده پنهان زیر خار
    در گریبان برده سر فارغ ز خلق
    هم ز خارخویش خود را کرده دلق
    در میان سنگلاخی تشنه لب
    وز کمال تشنگی در عین تب
    رو به جائع میان کوه و دشت
    از برای طعمه ای میک رد گشت
    میدوید از حیله هر سو جانور
    ناگهش بر خار پشت آمد گذر
    بر سرش کرد از حیل بولی روان
    خار پشتک را بباران شد گمان
    خسته را از تشنگی لب خشک بود
    بهر باران سر برون آورد زود
    جنبشش را دید روبه،شاد شد
    در زمانش طعمه کرد،آزاد شد
    خویشتن بنمود جان بر باد داد
    از طریق خودنمائی، داد! داد!
    خودنمایی کار مرد راه نیست
    خودنما از درد دین آگاه نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha