کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به که درین گفته معجز بیان
    درج بود نام خدای جهان
    شکر که قیوم کریم احد
    جانده پوزش طلب و جانستان
    پایهٔ ده عقده ز گیتی گشای
    پادشه ملک به حارس رسان
    کرد اگر حکم که شاه سلیم
    ماه فلک فطرت جم پاسبان
    بار جهان بست و باقدام این
    دل ز بقا کند و ز آثار آن
    خورد بهم حد جهانی ولی
    شد به دمی تازه زمین و زمان
    از که ز شاهی که به اقبال اوست
    فتنهٔ ایام ز مردم نهان
    شاهسواری که ز شاهان بود
    امجد و اشجع به کمال و توان
    شیر مصافی که به هیجا در آب
    جسته مبارز ز بنان سنان
    کوه شکوهی که ز تمکین نهاد
    بزم تعین به اساس کران
    صاحب عالم که ازو برقرار
    مانده رفاهیت کون و مکان
    باد بر این طرفه بنا از نشاط
    تا ابد این بانی صاحبقران
    عزلت ده روزه او را بلی
    باد به دل خسروی جاودان
    هست محال آن که ببندد به فکر
    آدمی این عقد درر عقده‌سان
    ای ملک ستان کبیر
    وی شه کامل نسق کامران
    گرچه به لوح دل دانای خود
    زد رقم مدت امن و امان
    بیش ز هر پادشهی کوس هم
    کوفت در اصلاح مهم جان
    باد ازو دور به دوران که هست
    پادشه و شیردل و نوجوان
    می نگرد دل چو به هر مصرعی
    کامده یک فکر از آن داستان
    هست بدانسان که به رمز و حساب
    فهم شود سال جلوسش از آن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha