کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بده ساقی شراب لایزالی
    به دست عاشقان لاابالی
    تموج فی سفینة بحر خمر
    کأن الشمس فی جوف الهلال
    مبادا چشم ما بی باده روشن
    مبادا جان ما از عشق خالی
    همه چیزی زوالی دارد آخر
    فقط عشقک تبرا عن زوال
    اگر در آب باشم یا در آتش
    خیالک مونسی فی کل حال
    و ما تنظر علی عینی و دمعی
    و ما فی البحر اشتاق اللالی
    دلت سخت است و مهرت اندکی سست
    دگرها هرچه گویم بر کمالی
    تزد مالا و مالی غیر قلبی
    و هذاالقلب فی دنیای مالی
    چنان مستم ندانم روز از شب
    و ما اعرف یمینی عن شمالی
    (چرا از دوستان دل برگرفتی
    وگرنه در تو دشمن جان حلالی) (؟)
    به گوشت گر رسانم ناله زار
    ز سوز ناله زارم بنالی
    فقد حملت حملا غیر حملی
    و ما لی طاقتی عن احتمال
    لب لعل تو را خواندم شرابی
    «سقاهم ربهم خمرا» زلالی
    بده ساقی شرابی با نسیمی
    شرابک اسقنی واشرب حلالی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha