عمادالدین نسیمی
شعر های عربی و ملمع
شمارهٔ ۴: بده ساقی شراب لایزالی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بده ساقی شراب لایزالی به دست عاشقان لاابالی تموج فی سفینة بحر خمر کأن الشمس فی جوف الهلال مبادا چشم ما بی باده روشن مبادا جان ما از عشق خالی همه چیزی زوالی دارد آخر فقط عشقک تبرا عن زوال اگر در آب باشم یا در آتش خیالک مونسی فی کل حال و ما تنظر علی عینی و دمعی و ما فی البحر اشتاق اللالی دلت سخت است و مهرت اندکی سست دگرها هرچه گویم بر کمالی تزد مالا و مالی غیر قلبی و هذاالقلب فی دنیای مالی چنان مستم ندانم روز از شب و ما اعرف یمینی عن شمالی (چرا از دوستان دل برگرفتی وگرنه در تو دشمن جان حلالی) (؟) به گوشت گر رسانم ناله زار ز سوز ناله زارم بنالی فقد حملت حملا غیر حملی و ما لی طاقتی عن احتمال لب لعل تو را خواندم شرابی «سقاهم ربهم خمرا» زلالی بده ساقی شرابی با نسیمی شرابک اسقنی واشرب حلالی عمادالدین نسیمی