ای روی تو چو خلد و لبانت چو سلسبیل
بر خلد و سلسبیل تو جان و دلم سبیل
در طاعت وای تو آمد دلم از آنک
از طاعت است یافتن خلد و سلسبیل
ناهید پیش طلعت تو کی دهد فروغ
خورشید پیش عارض تو کی بود جمیل
بغداد حسن و مصر جمالی و چشم من
بغداد را چو دجله بود مصر را چو نیل
با چشم من بساز که خوبی و خرمی
هم دجله را قرین شد و هم نیل را عدیل
از بار رنج هجر تو قدم بود چو دال
وز دست زخم هجر تو خدم بود چو نیل