ای خلافت را امام و ای امام را قوام
قصد تو قمع فساد و عزم تو عون صلاح
سید شرقی و مجد دین و اهل شرق و غرب
از کف و کلک تو در راحت چو روح تو ز راح
هم فلاح و هم صلاح از خدمتت زاید که تو
بی فراغان را فراغی بی فلاحان را فلاح
خیزد از دست و دل و طبع تو بذل و فضل و علم
همچو مشک از ترک و عود از هند و کافور از رماح
هم تو را قدر رفیع و هم تو را جاه عریض
هم تو را عرض مصون و هم تو را مال مباح
عاجزند از بخشش تو هم نجوم و هم سپهر
قاصرند از کوشش تو هم سیوف و هم رماح
یافتی بی اقتراح از پادشاه شرق و غرب
خلعت و تشریف از اسب و جامه و تیغ و سلاح
بازگشتی سوی مقصد یافته مقصود خود
با سلامت با کرامت با سعادت با نجاح
تا جهان باشد جهان بی رای و روی تو مباد
عمر و عزت فی حمی الله الذی لایستباح